برای روح پدر بزرگم در شب سالگردش...

 نگو از پنج شنبه های بارانی می ترسی..   

نگو از آمدن قدم هایمان واهمه داری ...

فاتحه میخوانیم بر سر مزارت و به یادت اشک میریزیم ...

وقتی بودی کسی قدرت ندانست...

و چقدر امشب دلم برایت تنگ شده است ...

تنگ چین خوردگی روی صورتت...

تنگ اخم ها و سگرمه هایت ...

و حتی آن فریاد های بلند و باز هم حتی غر زدن هایت....

و برای همه ی خاطرات قشنگ با تو بودن....

تنها گذاشتی مان...

دیگر بی بزرگتر شده ایم..

خانه ی مادری چقدر بی تو سرد و سوت و کور است...

نظرات 18 + ارسال نظر
مرجان دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

پدر بزرگها و مادر بزرگها نعمتی هستن که آدم تا داردشون ، قدر نمیدونه !

روحش شاد :)

سلی جون ! زمینه وبلاگت خاکستریه ، با رنگ سبز هم متنتو نوشتی ! آخه دختر اگه خودت ۱۰ تا چشم داری یه رحمی به نصفه چشم ما بکن :((((

منصور اولی سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.javdanegii.persianblog.ir

خوب احساساتتون بیان می کنید از ابین استعداد بیشتر استفاده کنید

شهرزاد سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:03 ب.ظ

روحش شاد و یادش گرامی باد.
قدرشونو ندوستیم.
اشک منم در اوردی.
من عاشق پدر بزگم بودم.
:((

rahman سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ب.ظ http://www.bestiran.iranblog.com/?mode=DirectLink&id=328037

سلام سولی جون
پست عاطفی گذاشتی شاید جاش نباشه من اینا رو بگم
ولی متاسفم که زیاد وقت نمیکنم بیام والان باید بگم
اولا که منو نلینکیدی
دوما اگه خواستی وبلاگت بهتر بشه و این حرفا به آدرسی که به عنوان وب دادم برو
منتظرتم
دوست قدیمی رحمان
راستی معراج من یادت میاد ؟!

سلام همسایه ها پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ق.ظ http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام.با برگی از زندگی شخصی ام منتظر نظرتم دوست گرامی[گل]

شهرزاد جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ

سلامم عزیزم:
هزارتوی تنهایی آپ شد....

منصور اولی شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:16 ب.ظ

نشد، اگه قرار باشه دیر به دیر آپ بشین فایده نداره

مهدیس دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:17 ق.ظ

سلام!؟!؟! خیلی قشنگ بود!؟

haDs سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ق.ظ http://barooooni.blogfa.com

هر چند حرف زدن یا نزدن من فرقى نمى‌کنه..
ولى..
تسلیت مى‌گم.

منصور اولی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ


خوب است داشتن مزاری برای گریه

خوب است بودن کسی بر سر آن مزار

و خوب است وجود دلتنگان پس از پایان

یه مقدار زود به زود آپ کنید اگه می تونید موفق باشید

سید پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ب.ظ http://avareyetanha.blogsky.com

سلام
من احمق قدر پدرمو ندونستم تا از دستش دادم.اشکمو در آوردی به من سر بزن در باره مطللبی که در مورد پدر نوشتم نظر بده

سهیل جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:48 ق.ظ http://www.comet.ir

پدربزرگ
مادربزرگ
پدر
مادر
...
متاسفانه ما آدمیم، و تا از دست ندیم، ارزششون رو نمی فهمیم .....

روحش آروم :)

کیا جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:09 ب.ظ http://deathangel.iranblog.com

کاش تا بودن یادمان بود... این همه

این همه!!!

دختر خورشید... شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 ب.ظ http://www.baghe-khial.persianblog.ir

خدا رحمتش کنه عزیزم... :)

ر و ز ب ه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ

..
پوزش تاخیر منو بپذیر سلی جان آخه اصن فکرشم نمی کردم متروکه خونه آباد بشه !!

من زیادی اعتقاد به مردن ندارم!! معذرت می خوام سلی عزیز هم حست رو نمی تونم درک کنم..

+ صمیمانه از ته قلبت ببخشم سلی جان.. . :(

ورووجک یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ب.ظ http://vooroojak2069.blogfa.com

خدا بیامزرتش:*:*:*

اپیدم

سیمرغ سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:24 ب.ظ http://simorgh01.parsiblog.com/

سلام سلی جان
خوبی؟
نمیای دیگه اونورا.
بخاطر آخرین شب قدر اینجام.... اومدم یک به یک التماس دعا بگم.
شاید عاقبت بخیر بشم. میترسم... میترسم این آخرین شب قدر من باشه... .
برا پست تکراریمم منو ببخشین.
حرفها و دردهای تکراری
متنهای تکراری... پیشاپیش عذر میخوام ..
"خوزستان".............. درد مردمی که ... انگار فراموش شدیم این گوشه ی ایران.... و هیچ فریادرسی نداریم .. "جز خدا"........

عبداله شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ب.ظ http://damdami2.blogsky.com

سلام.
اگر اکسیژنی هم باشد ریه‌ای نمانده!

دنیا محل گذر است رفیق.

یادم هست که برای کنکور می‌خوندی؟نتیجه هم گرفتید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد