تو هستی اما من ..

زندگی عادی تر از همیشه میگذرد و من آرام تر از همیشه چون عروسکی خموش در کنج تاریک خانه ی دلم  که دنیایم را هر گز با تو پیوند نخواهد زد نشسته ام !  

 

بی فروغی چشمانم نشان از هزار حرف ناگفته دارد .  

می ترسم بر زبان بیاورمشان و نهان شود آنچه که هستم ٬ 

 

 جسمم طلب میکند روح خسته ام را ! 

 تا شاید هیاهوی این همه گرگ صفت پایانی یابد و من این بار عاشقانه  تر از همیشه بوسه ایی بزنم بر بیکرانیت و بزرگی و بخششت را در بغل بگیرم ای یکتای زیبای من ! 

+چقدر احمق و خرم که بعضی وقت ها در بودنت شک میکنم !