ذهن من !

اهنگ بلند بلند و با دور تند میخواند و رعشه بر اندام جوان می اندازد ! 

نگاهی به قرص ها می اندازد و لحظه ایی تردید بر قلبش چنگ می اندازد ! 

اما فورا چهره ی پدرش را به خاطر می آورد و أن همه زور و نفرت !  

خواننده ی آهنگ به اوج می رسد :  

FuCk YoU All........FUck YOU alllllllllllllllllll 

و با ولع همه ی قرص ها را می بلعد !  

 

بدن نیمه جان و نحیف جوان بر تخت می افتد ! 

صدای خشن و وحشتناکی از پشت در اتاق بلند می شود ! 

 

پاشو نره خر ! پاشو ! اول نمازتو بخون بعد بتمرگ !  

 

 

پ.ن : 

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی 
 تو ای مادر اگر شوخ چشمی ها نمی کردی
تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی
کنون من هم به دنیا بی نشان بود 

 

کارو ! کارو! کارو ! کارو ! کارو ! کارو !....... 

 

 

پ.ن: ای کاش منم مثه گرگورصبح از خواب پا می شدم میدیدم یه سوسک زشتم !  

خوش به حال مسخ شده ها ! 

 

.......